رد شدن به محتوای اصلی

اوا براون ( همسر آدلف هیتلر )



اوا براون دختر نجیب و زیبای بود که در روز 6 فوریه سال 1912 در شهر شلوغ مونیخ متولد شد او عاشق آلمان و حزب نازی بود این باعث شده بود که هنگامی که هیتلر رهبر حزب می آمد به عکاسخانه ایی که او در آن کار می کرد بیاید همه تلاش خود را می نمود تا بهترین و زیباترین عکس ممکن را از او بگیرد او می خواست در خطوط چهره آدلف هیتلر قدرت آلمان و عشق به سرزمین مظلومش که پس از جنگ جهانی اول دچار بحران و هزار مصیبت دیگر بود و مجبور بود طبق عهد نامه ورسای خراج به انگلیس و فرانسه بپردازد را نشان دهد او در هیتلر این توان را می دید که او می تواند کشورش را نجات بخشد . با این که هیتلر هنوز شناسنامه آلمانی نداشت او شیفته این مرد اتریشی شده بود .

در سال 1932 هیتلر شناسنامه آلمانی گرفت و به تابعیت آلمان درآمد آلمانی که به خاطر آن پانزده سال قبل در جنگ جهانی اول در جنگ اول جهانی در جبهه فرانسه به مدت یک سال کور و زخمی شد .
همان سال هیتلر هنگامی که اوا براون فقط 20 سال داشت از او خواست که با هم زندگی کنند. این در حالی بود که هیتلر در آن زمان 43 سال داشت .

اوا با وجود مخالفت پدرش فریدریش براون پیشنهاد آدولف هیتلر را عاشقانه پذیرفت و از آن پس تا آخرین لحظه عمر در کنار او زندگی کرد.
یک سال بعد در ژانویه 1933 هیتلر پس از پیروزی در انتخابات به صدر اعظمی رسید و کابینه خود را با همکاری حزب دست راستی آلمان تشکیل داد. پس از اندکی با مرگ هیندنبورگ رئیس جمهور آلمان شد .
گرمای عشق اوا براون قلب زخمی هیتلر از عشق ناکام گذشته ژلی روبال ، گرمایی دوباره بخشید او تواناست دوباره استواری و اقتدار سیاسی و مبارزاتی خویش را بدست بیاورد .

هیتلر پس از به قدرت رسیدن هرگز اوا براون رادر امور دولتی و سیاست دخالت نمی داد و به ندرت در مراسم او را به همراه خود می‌برد و عملا اوا در سایه هیتلر زندگی می کرد.

اوا براون اغلب به اسکی و یا دوختن لباس برای عشقش می پرداخت و پناه آخر آدلف بود . این مسیر را تا آخرین لحظه عمر ادامه داد .

http://www.fantasticfiction.co.uk/images/x2/x14038.jpg


در هنگامی که سقوط برلین نزدیک شده بود، هیتلر مایل نبود اوا براون را به همراه خود به پناهگاه زیر زمینی ببرد، اما اوا اصرار کرد که می خواهد در کنار او بمیرد.

اوا 13 سال همسر غیر رسمی هیتلر بود .هیتلر در روز 29 آوریل سال 1945 در مراسمی ساده که در پناهگاه زیر زمینی و با حضور تعداد اندکی از جمله جوزف گوبلز ، وزیر تبلیغات آلمان نازی و همسرش برگزارشد‌ ، به طور رسمی با اوا براون ازدواج کرد و روز بعد هر دو خودکشی کردند و اجساد آنان را در کنار هم آتش زدند تا به دست سربازان شوروی نیفتند. با وجود این ، سربازان شوروی بقایای اجساد نیمه سوخته آنها را به دست آوردند.

در روز 30 آوریل سال 1945 که پناهگاه هیتلر در شهر برلین از نزدیک زیر آتش ارتش سرخ بود، هیتلر با تپانچه خود خودکشی کرد و اوا در همان لحظه با خوردن سیانور روح عشقش را یک لحظه هم تنها نگذاشت گوبلز وزیر فرهنگ رژیم نازی طبق وصیت هیتلر پس از مردن آن دو ، اجساد آنها را در گودالی که از پرتاب بمب های متفقین پدید آمده بود آنها را با بنزین سوزاند و سپس خود همسر و فرزندانش به شکل دسته جمعی خودکشی کردند .

اوا براون هنگام مرگ فقط 33 سال داشت او فقط مدت 24 ساعت همسر رسمی عشقش بود.

نام اوا براون زنی که تنها 24 ساعت همسر قانونی آدولف هیتلر بود در کنار نام او در تاریخ ثبت شد . اوا براون دختری که همه وجودش برای تعالی آلمان در تب و تاب بود در تمام سالهایی که هزاران جنایت و انگ انگلیس و اسرائیل و آمریکا به هیتلر چسباندن نامش پاک ماند . چون قلب او سپید و پاک بود به قول متفکر فاخر حال حاضر کشورمان ارد بزرگ : ستایشگران میهن مردان و زنان آزاده اند . اوا براون ستایشگر کشورش بود و در این راه تا آخر راه را پیمود و برای همین امروز محبوب صدها میلیون آدم میهن میهن پرست در سرتاسر جهان است .

چند نکته دیگر از زندگی اوا براون :

نام کامل او " اوا آنا پائولا براون " است .

اوا به درس خواندن علاقه ای نداشت چون کتابهای تحصیلی شان را سراسر توهین به تاریخ کشورش می دید ( کتابهای درسی مردم آلمان توسط کشورهای پیروز جنگ جهانی اول نوشته شده بود ) و نهایتا در سال ۱۹۲۹ مدرسه را ترک کرد. پدرش به این مساله واکنش شدیدی نشان می دهد و در خانه مقررات به مراتب دست و پاگیرتری را به اجرا می گذارد.
تنگنای مالی باعث شد اوا براون در یکی از عکاسخانه های مشهور به نام هوفمن مشغول به کار گردد و در این عکاسخانه اوا برای اولین بار با آدولف ملاقات می کند.
پدرش معلم و مادرش خانه دار بود. پدرش فردریش فریتز براون و مادرش فرانزیسکا فانی کرانبرگر از خانواده های محترم ساکن منطقه باواریا بودند .
اوا براون دو خواهر دیگر بنامهای ایلزه و مارگارت داشت و فرزند دوم به حساب می آمد .
پدر اوا همیشه در آرزوی داشتن یک پسر بود و قبل از تولد او نام پسرش را رودلف انتخاب کرده بود .زندگی پنج نفره آنها بسختی اداره می شد اما پس از مدتی با ارثیه ای که از طرف یکی از اقوام به آنها تعلق گرفت صاحب زندگی نسبتا مرفهی شدند .

http://www.fpp.co.uk/Hitler/Eva_Braun/images/Eva_Braun_seated.jpg

http://www.theage.com.au/ffximage/2006/06/16/EvaBraun_060616121033228_wideweb__300x205.jpg

http://basscreek.files.wordpress.com/2008/04/evabraun.jpg

http://www.fpp.co.uk/Hitler/Eva_Braun/images/Eva_Braun_1936_450.jpg

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

جزیره ابوموسی

جنوبی ‌ترین جزیره ایرانی آبهای خلیج ‌فارس، جزیره ابوموسی است. این جزیره در 222 کیلومتری بندرعباس و هم‌ چنین در 75 کیلومتری بندر لنگه واقع شده است. جزیره ابوموسی یکی از چهارده جزیره استان هرمزگان است که بیشترین فاصله از سواحل ایرانی خلیج فارس را دارد و طول و عرض آن درحدود 5 / 4 کیلومتر است. شهر ابوموسی مرکز جزیره ابوموسی می‌باشد. ارتفاع آن از سطح دریا 46 متر و مساحت آن دو و دو دهم کیلومتر مربع است. جزیره ابوموسی نزدیک ‌ترین پهنه خشکی از خاک ایران به خط استوا است که‌ آب و هوای مرطوب و گرم‌تری دارد. این جزیره فاقد آب و اراضی مناسب کشاورزی است؛ ولی کشت و زرع محدودی در آن صورت می‌گیرد و بیشتر مردم بومی محل به صید ماهی اشتغال دارند. این جزیره یکی از مراکز صدور نفت خام کشور است که با ظرفیتی قابل توجه فعالیت می‌کند. وسعت شهرستان ابوموسی 8 / 68 کیلومتر مربع است که مشتمل بر جزایر ابوموسی (با 12 کیلومتر مربع)، جزیره تنب‌ بزرگ (با 3/10 کیلومتر مربع) تنب کوچک (با 5/1 کیلومتر مربع)، سیری (با 3/17 دهم) کیلومتر مربع، فرور بزرگ (با 2/26کیلومتر مربع) و فرور کوچک (با 5/1 کیلومتر مربع) می‌باشد.

چارلی چاپلین

کمتر کسی پیدا می شود که نامه تاریخی چارلی چاپلین به دخترش را نخوانده باشد . نامه ای که در کشور ما سی سال دست به دست می چرخد . در مراسم رسمی و نیمه رسمی بارها از پشت میکروفن خوانده شد و مردم کوچه و بازار با هر بار خواندن آن به یاد لبخند غمگین چاپلین افتادند که جهانی از معنا در خود داشت . اگر بعد از این همه سال به شما بگویند این نامه جعلی است چه می گویید ؟؟! لابد عصبانی می شوید و از سادگی خود خنده تان می گیرد . حالا اگر بگویند نویسنده واقعی این نامه سی سال است که فریاد می زند این نامه را من نوشتم نه چاپلین و کسی باور نمی کند چه حالی بهتان دست می دهد ؟ فکر می کنید واقعیت دارد ؟ خیلی ها مثل شما سی سال است که به فرج ا… صبا نویسنده واقعی این نامه همین را می گویند : واقعیت ندارد این نامه واقعی است !!!!! فرج ا… صبا نویسنده و روزنامه نگار کهنه کاری است . او سالها در عرصه مطبوعات فعالیت داشته و امروز دیگر از پیشکسوتان این عرصه به شمار می آید . ………. ماجرا برمی گردد به یک روز غروب در تحریریه مجله روشنفکر . فرج ا… صبا اینطور می گوید : ” سی و چند سال پیش در مجله روشنفکر تصمیم گرفت

فرازی دیگر

ارد بزرگ می گوید : می گویند رسیدن به آرامش هدف است باید گفت آرامش تختگاه نوک کوه است آیا کوهنورد همیشه بر آن خواهد ماند ؟ بیشتر زمان زندگی او در کوهپایه و دامنه می گذرد به امید رسیدن به آرامشی اندک و دوباره نهیب دل و دلدادگی به فرازی دیگر . ارد بزرگ می گوید : ابلهان در سرزمین های کوچک همواره سنگ کشورهای بزرگ را به سینه می زنند و هم میهنان خویش را تشویق به بخشش میهن و ناموس خود می کنند . ارد بزرگ می گوید : آنهایی که از زادگاه خود می روند تا رشد کنند با سپری شدن روزگار می فهمند بزرگترین گنج زندگی را از دست داده اند و آن زادگاه و میهن است . ارد بزرگ می گوید : برآزندگان و ترس از نیستی؟! آرمان آنها نیستی برای هستی میهن است. ارد بزرگ می گوید : آنگاه که آزادی فدای میهن پرستی می شود و وارون بر این میهن پرستی فدای چیزهای دیگر ، کشور رو به پلشدی می گرایید و درد . ارد بزرگ می گوید : آنکه مدام از کمبودها و ناراستی های زندگی خویش سخن می گوید دوست خوبی برای