انسان موجود بسیار پیچیده ی ست . اغلب دیر چیزی را می پذیرد و وقتی پذیرفت دیر آن را ترک می کند . ترک کردن امری که تبدیل به عادت شده بسیار مشکل و بعضا غیر ممکن است . تغییر ما تنها با هشدار و نقد دیگران رخ می دهد یعنی باید ما به خطا بودن راهی که می رویم پی ببریم اما پذیرفتن نقد دیگران هم خود توانی مضاعف می خواهد . بسیاری از ما وقتی انتقادی میشنویم، حالتی تدافعی به خود گرفته و رنجیده یا عصبانی میشویم، بنابراین انتقاد را پدیدهای نامطلوب تلقی میکنیم، حال آنکه اینگونه نیست. ما برای اینکه بتوانیم بین انتقاد مخرب و مفید، تفاوت قائل شویم و همچنین قادر شویم با انتقاد کنار بیاییم، باید بتوانیم خودمان را بهدرستی ارزیابی کنیم. به این معنی که در مورد عقاید، افکار، اعمال و احساسات خود، آگاهی و صراحت داشته باشیم. ما نیازمندیم برای سنجش خود، ملاکهایی داشته باشیم زیرا در غیر اینصورت، انتقاد دیگران را بهسادگی میپذیریم. برای مثال، اگر همواره به شما گفته شود که کند کار میکنید، حتی اگر بدانید سرعت کارکردن شما مناسب است، کمکم آنرا باور خواهید کرد و اگر عزتنفس کافی نداشته باشید تا خود را به