رد شدن به محتوای اصلی

آدمهای فرهمند

ارد بزرگ می گوید : آدمهای فرهمند به نیرو و توان خویش باور دارند.


با واژه ی فره نخستین بار در اوستا آشنا میشویم و در سرچشمه های پهلوی و در نیکونبشتار فردوسی پاکزاد با آن خوی میگیریم... گفتار درباره ی فره میتواند موضوع کتابی سترگ قرار بگیرد، ازین رو در کوته نوشته ای که در دست دارم نمیتوانم بونده به آن بپردازم ....
فره از آغاز باشندگی انسان با وی بوده، با او به شکار میرود و او را شاهنشاه رمگان میسازد. فره آن نیروی معنوی است که فرد را توانا میسازد، فراتر از هستی و توانایی خویش ابرکارهایی انجام دهد و او را از گروه جداسر سازد. نمونه فره را میتوان در افرادی دید که با جذبه سخنان خویش، گروهی را گرد آورده بر آنها فرمانروایی میکند.
فرهمند در آغاز تاریخ، کسی بوده که در تنگناهای نخستین زندگی آدمی، با نیروی جان و روان خویش راهگشای سختیها بوده است. او یک شکارچی، یا یک پزشک بوده که آدمی نخستین را از شر درندگان و خشکسالی و بیماری رهانیده است. فره در ایران (به ویژه در شاهنامه) نیز سرگذشتی همسان با تاریخ بشریت دارد. کیومرث و هوشنگ و تهمورث زینوند راهبری فرهمندانه ای بر زیردستان دارند. آنها ازین رو فرهمندند که نیازهای نخستین آدمی را توانسته اند به خوبی برآورده کنند. کیومرث و هوشنگ (در معنی سازنده خانه خوب) خوراک و پوشاک و خانمان و آتش را به ارمغان می آورند. تهمورث نیز در جنگ با دیوان، رامش و امنیت همچنین دبیره و نوشتن را هدیه میدهد. آنها فرهمندند ازین رو که "به نیروی خویش باور دارند" آنها همانند نیاکان نخستینشان سیماچه (ماسک) ای به چهره میزنند و "من" خود را برای یاوری به قوم خویش گسترش میدهند. گونه ای دیگر از فرهمندان، جادوگران قبیله بودند که با زدن سیماچه شیر به چهره، به شکار میپرداختند، نه اینکه به شیر بودن وانمود کنند، آنها واقعا باور داشتند که شیر هستند....آنها نخستین خودآگاهانند.

البته فراموش نکنیم در سرزمینهایی که چهره روشنی از خداوند دارند، فره، ارمغانی ایزدی به شمار می آید. و همین نکته موجب گمراهی بسیاری از پژوهشگران نوین ایران گشته است. آنها میپندارند فرهمند با زور بر مردمان چیره گشته و از برای نگاهبانی از جایگاهش، باشندگی خود در پایگاه رهبری را به خداوند نسبت میدهد... و نمونه می آورند جمشید گفت (همه شهریاری، همم موبدی) یا (چه فرمان یزدان، چه فرمان شاه) و یا آنکه داریوش و خشایارشا و شاهان ساسانی را با الگوی خویش کالبد میزنند.
در حالی که حقیقت به وارون اندیشه ی آنهاست. فرهمند از آن روی فرهمند است که برترین قوم خویش در راهبری است، گرچه فرمانروایی او بر مردمان از حق حاکمیت مردم زیردست وی شالوده نمیگیرد (چنانکه در الگوی باختریان است) اما او اگر نتواند خویشکاری اش در برآوردن آرزوها و خواسته های مردم را به سرانجام برساند، دیگر فرهمند نیست. برای نمونه فر، سه بار از جمشید میگسلد، چرا که او به سرچشمه ی ایزدی فره تاخته است و این مردمند که با روی آوردن به ضحاک ماردوش از او روی میگردانند. یا نوذر که راه بیدادگری میپوید و مردمان بر وی میشورند.... این نهند را، ارد بزرگ به نیکویی دریافته است که فرهمندی به نیروی توش و توان آدمی بستگی دارد. فرهمندان نخستین، جنگاورانی بودند که برای شکار یا جنگ با دیگر قبایل، قوم خود را یاوری میکردند. ماکس وبر مینویسد: فرهمندی جنگاوران، همیشگی نبوده است، چرا که در روزگار آشتی نیازی به آنها نبوده است، به همین شوند شاید فرهمندی پادشاه در ایران از زمانی رسمی و روزمره میگردد که آریاییان بر دیوان جنگجو چیره میگردند و به همین شوند کشور نیاز به جنگجویانی همیشگی پیدا میکند تا رایش و نظم را در جامعه برقرار سازند . یعنی در زمان جمشید.
فرهمندی ناب با فرهمندی روزمره اندکی تفاوت دارد. فرهمندی روزمره، بقای خویش را از "اثبات هر روزه خود" به "سنت" وامیگذارد. اما فرهمند ناب هر روز و هر ساعت شایستگی خود را باید به همگان اثبات کند. رستم و بهرام دو پهلوان ایرانی هستند که فرهمندانی ناب هستند....
ایرج و به ویژه سیاوش دو شاهزاده فرهمند هستند... آیین های ور گرم و ور سرد (گذشتن از آتش یا ریختن سرب گداخته روی سینه) از گونه آزمون شناسایی فرهمندی در آدمی است



نوشته بالا از مجموعه مقالات جناب آقای مسعود اسپنتمان محقق و نویسنده کشورمان برداشت شده است

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

چارلی چاپلین

کمتر کسی پیدا می شود که نامه تاریخی چارلی چاپلین به دخترش را نخوانده باشد . نامه ای که در کشور ما سی سال دست به دست می چرخد . در مراسم رسمی و نیمه رسمی بارها از پشت میکروفن خوانده شد و مردم کوچه و بازار با هر بار خواندن آن به یاد لبخند غمگین چاپلین افتادند که جهانی از معنا در خود داشت . اگر بعد از این همه سال به شما بگویند این نامه جعلی است چه می گویید ؟؟! لابد عصبانی می شوید و از سادگی خود خنده تان می گیرد . حالا اگر بگویند نویسنده واقعی این نامه سی سال است که فریاد می زند این نامه را من نوشتم نه چاپلین و کسی باور نمی کند چه حالی بهتان دست می دهد ؟ فکر می کنید واقعیت دارد ؟ خیلی ها مثل شما سی سال است که به فرج ا… صبا نویسنده واقعی این نامه همین را می گویند : واقعیت ندارد این نامه واقعی است !!!!! فرج ا… صبا نویسنده و روزنامه نگار کهنه کاری است . او سالها در عرصه مطبوعات فعالیت داشته و امروز دیگر از پیشکسوتان این عرصه به شمار می آید . ………. ماجرا برمی گردد به یک روز غروب در تحریریه مجله روشنفکر . فرج ا… صبا اینطور می گوید : ” سی و چند سال پیش در مجله روشنفکر تصمیم گرفت...

زمان؛ کمياب‌ترين منبعي که افراد در اختيار دارند

در جامعه ما، الگوي صرف وقت صحيح به ميزان قابل ملا‌حظه‌اي کمياب است. با وجود آنکه همه به يک ميزان زمان دراختيار داريم، ولي بر طبق آمارها وبررسي‌ها جوامع و افرادي موفق‌تر هستند که از وقت خود بهتر استفاده مي‌کنند و اين امر نيز بيشتر تعدادي الگوهاي رفتاري مي‌باشد که بايد با آموزش وپرورش صحيح در افراد ايجاد نمود. به گزارش سرويس نگاهي به وبلاگ‌هاي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، در وبلاگي به نشاني http://modirestan.mihanblog.com آمده است: يکي از مهمترين الگوهاي رفتاري که بايد در کسب آن تلا‌ش نمود نحوه استفاده مؤثر از زمان و گذر عمر مي‌باشد. چرا که تنها منبعي را که نمي‌توان ذخيره کرد زمان است و تنها کاري که در اين مورد مي‌توان انجام داد، آن است که بايد نهايت استفاده از زمان را برد. بنابراين زمان کمياب‌ترين منبعي است که افراد در اختيار دارند وهرگز نبايد هدر رود. و از آنجا که مهمترين و گرانبهاترين دارايي يک جامعه‌ منابع انساني آن جامعه هستند و گران‌بهاترين دارايي اين انسان‌ها نيز زمان بسيار کوتاهي است که در طول زندگي در اختيار دارند، بنابراين زمان جزء نادرترين منابعي است که چنانچه به درستي ...

انتقاد سازنده بله اما تحقیر کوبنده نه !

تهیه وترتیب : محمد جواد عظیمی آیا شما نیز گه‌گاه با سخنان انتقادآمیز خود موجب رنجش دیگران می‌شوید؟ آیا از ترس این‌که مبادا کسی را از خود برنجانید، در بیان مطالبی که آن را مفید می‌دانید، شک می‌کنید؟ پاسخ این پرسش‌ها اغلب مثبت می‌باشد چرا که مردم معمولاً‌ تمایل دارند انتقاد را به شکل منفی به کار برند و تعبیر و تفسیر کنند و یا به دلیل منفی بودنش از انتقاد کردن خودداری نمایند. اگر چند نفر را به طور اتفاقی انتخاب کنید و از آنان بپرسید « معنی انتقاد چیست؟» به احتمال زیاد خواهند گفت: «انتقاد اظهارنظری است مخرب، تحقیر‌کننده یا خصومت‌آمیز که هدف آن عیبجویی است.» چرا انتقاد در مفهوم رایج خود دارای تاثیر تا به اندازه مخرب و منفی است؟ در انتقادهای متداول، انتقاد کننده معمولاً به شکلی غیرمنصفانه فقط روی نقاط ضعف انگشت می‌گذارد. انتقاد به صورت متداول خود جریانی منحصراً‌ یکسویه است. انتقاد نادرست احتمال رشد و پیشرفت را از بین می‌برد. این شیوه با تمرکز بر روی اعمال گذشته فرد روزنه هر نوع جبران و پرهیز از خطا را می‌بندد. وقت آن رسیده که در تعریف انتقاد تجدید نظر کنیم و بدین ترتیب مفهوم قبلی آن را تغییر...