رد شدن به محتوای اصلی

چشم اندازی بر جزیره ابوموسی

در جزيره ابوموسی باغ‌های پراكنده‌ای همراه درختان نخل خرما وجود دارد و نخلستان از چشم اندازهای آشنای آن است. درختان و درختچه های جنگلی اين جزيره را تاغ، كنار، چيرغ و سمر تشكيل مي‌دهد. سواحل زيباي خليج فارس و غروب هاي رويايي آن مهم ترين جاذبه ‌ي شهرستان ابوموسي را تشكيل مي‌دهد.

در جزيره بوموسی معدن اكسيد سرخ آهن و نفت وجود دارد. نفت اين جزيره، كه به ميدان مبارك، در بخش دريايی خاور جزيره محدود است، از نظر گونه و كيفيت، بهترين نفت در خليج فارس شناخته شده است. منابع نفت جزيره سوری كه نقش مهمی در صادرات نفتی كشور دارد را می توان از مهمترين منابع زير زمينی اين شهرستان نام برد.

كشاورزي و دام‌داري به مفهومي كه براي اقتصاد اين منطقه تعيين كننده باشد در اين جزيره وجود ندارد و ساكنان اين جزيره بيش تر به ماهي‌گيري اشتغال دارند. در جزيره بوموسی باغ های پراكنده‌ای همراه درختان نخل خرما وجود دارد و نخلستان از چشم اندازهای آشنای آن است.

جزيره بوموسی، با پهنه ای حدود 12 كيلومتر مربع، در 41 مايلی ( 75 كيلومتری ) بندر لنگه، در 25 درجه و 52 دقيقه ی پهنای شمالی و 55 درجه و 1 دقيقه ی درازای خاوری نسبت به نيم روز گرينويچ قرار دارد. جزيره های كناره ايران، از جمله جزيره های شهرستان بوموسی، دنباله‌ي چين‌خوردگی‌های زاگرس، دركف دريا و يا برجستگی طاقديس‌‌هستند و يا سرچشمه نمكی دارند. در بعضی جزيره‌ها، سنگ‌های ماسه‌ای مربوط به دوران«پليستوسن»، روی تشكيلات دوران سوم قرار گرفته و در برخی ديگر سنگ ماسه ها به سوی روی طاقديس های زيرين زاگرسی خم شده اند. در جنوب بندر لنگه و جزيره قشم، يك چاله دريايی در راستای كرانه به ژرفای 30 متر، جزيره هايی را از كرانه جدا می سازد. اين چاله به ظاهر يك ناوديس زير دريايی است و پس از آن نيز جزيره های فارور و تنب، روی يك طاقديس زير دريايی قرار دارند و يك برآمدگی ديگری هم جزيره های سوری و بوموسی را در بر می گيرد. پستی و بلندی های جزيره بوموسی به سوی شمال افزايش يافته تا سرانجام، در بخش شمالی به بلند ترين نقطه جزيره، يعنی كوه حلوا می رسد. اين بلندی مخروطی شكل و تيره رنگ حدود 110 متر بلندی دارد.
آب و هوای جزيره بوموسی گرم و مرطوب است و چون به خط استوا نزديك است، هوای آن از هوای ساير جزيره های ايرانی خليج فارس گرم تر است. بارش، بيش تر در اواخر زمستان و اوايل بهار بوده و بارندگی به گونه رگبار لحظه ای و موقت است. اين جزيره رودخانه ندارد و تنها در شمال آن، چند مسيل خشك وجود دارد، اما دارای آب شيرين بوده و آب آشاميدنی مردم از چاه و باران تامين شده، يا با لنج وكشتی از بندر لنگه و بندر عباس به اين جزيره حمل می شود. از رايج ترين بادهايی که در جزيره بوموسی و پيرامونش می وزد، می توان به بادهای « شمال»، « قوس»، « سهيلی» و« نعشی» اشاره کرد. جزيره بوموسی از لحاظ پوشش گياهی فقير و دارای فلور گرمسيری است و برخی گياهان نواحی خشك درآن می رويند كه به مصرف چرای دام های محلی می رسد. در سال های پر باران، گياهان علفی و بوته ها، رشد زيادی كرده و تمامی سطح جزيره و كف دره ها پوشيده از گياه و يكپارچه سبز می شود. اين جزيره زير تاثير محيط جغرافيايی گرم و مرطوب، از پوشش گياهی استپی و خاردار نيز پوشيده است. مردم بوموسی از تبار آريايی و ايرانی الاصل هستند و چند خانوار ايرانی عرب زبان هم در بين آنان وجود دارند. ساكنان بوموسی سخت كوش، ايران دوست، متدين، پاك انديش و مهمان نوازند. شماری از ساكنان جزيره از راه صيد ماهی و مرواريد امرار معاش می كنند. آب های پيرامون بوموسی دارای بهترين گونه مرواريد است. تا دهه نخست سده 14 هـ. ش، 50 فروند كشتی بزرگ صيد صدف مرواريد، در كرانه اين جزيره فعاليت داشته اند.
فاصله دريايی بوموسی تا خرم‌شهر 480، تا بندر امام خمينی 460، تا كويت 450، تا بوشهر 235، تا دوحه 205، تا كيش 70، تا سوری ( سيری) 31، تا لنگه 41، تا مسقط 310 مايل دريايی است.

ابوموسی از ديرباز تا كنون به نام های بوموسی، بابا موسی، بوموف، ابوموسی و گپ سبزو خوانده شده است. واژه بوموسی از دو پاره « بو» و «موسی» تشكيل شده است، كه« بو » به معنی رايحه می باشد و كوتاه شده آن، « بود»، « باشد»، « باشيم» و « بوم» است. «بوم» به معنی جا، مقام، منزل، ماوا، و سرزمين است و «موسی» هم نام شخص است و بوموسی، يعنی سرزمين موسی. بنابراين می توان گفت كه پيش از اسلام، شخص ايرانی الاصل سرشناسی به نام موسی، در اين جزيره زندگی می كرده و شايد هم حكومت می نموده و نام جزيره از نام او گرفته شده و به « بوموسی » يا سرزمين موسی سرشناس شده است. با توجه به آن چه گفته شد، به نظر می رسد نام اين جزيره، در اصل « بوموسی» كه يك نام كهن ايرانی است، بوده، و از سده 19 م، با بررسی های انجام شده تا كنون، نشان گر آن است كه از هزاره 2پ . م، جزيره بوموسی، همانند ديگر جزاير دريای پارس توسط ايرانيان اداره می شده و جزو قلمرو ايران بوده است. اين جزيره از لحاظ استراتژيك نه تنها از جزيره های ايرانی ارزشمند و مهم در تنگه هرمز و دهانه خليج فارس می باشد، بلكه همراه جزيره های تنب بزرگ، هرمز، لارك، قشم و هنگام، خط قوسی دفاعی ايران را در تنگه هرمز تشكيل می دهد. دريای پارس و جزيره های آن، از جمله بوموسی، در دوران ايلاميان در دست ايلامی ها بوده است. حدود امپراتوری ماد، در زمان پادشاهی هوخشتره از جنوب به كرانه های جنوبی دريای پارس كشيده شد. در اين دوره، جزيره های دريای پارس، از جمله ابوموسی، نخست جزو يكی از ايالت های جنوب باختری و سپس جزو ساتراب ( استان) چهاردهم ماد به نام «درنگيانه» و بخشی از كرمان بوده و در روزگار هخامنشيان، به موجب بند 6 ستون نخست سنگ نبشته بيستون، جزو استان پارس شده است. در دوران اشكانيان، به ويژه در روزگار حكومت مهرداد اول ( 171-138 پ . م ) بندر ها و جزيره های دريای پارس، زير فرمانروايی اشكانيان قرار گرفت. در دوران ساسانيان، جزيره ها و بندرهای دريای پارس، جزو قلمرو ايران و كوره (شهر) اردشير خوره استان پارس، جزو پادكيسان نيم روز بوده است.

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

جزیره ابوموسی

جنوبی ‌ترین جزیره ایرانی آبهای خلیج ‌فارس، جزیره ابوموسی است. این جزیره در 222 کیلومتری بندرعباس و هم‌ چنین در 75 کیلومتری بندر لنگه واقع شده است. جزیره ابوموسی یکی از چهارده جزیره استان هرمزگان است که بیشترین فاصله از سواحل ایرانی خلیج فارس را دارد و طول و عرض آن درحدود 5 / 4 کیلومتر است. شهر ابوموسی مرکز جزیره ابوموسی می‌باشد. ارتفاع آن از سطح دریا 46 متر و مساحت آن دو و دو دهم کیلومتر مربع است. جزیره ابوموسی نزدیک ‌ترین پهنه خشکی از خاک ایران به خط استوا است که‌ آب و هوای مرطوب و گرم‌تری دارد. این جزیره فاقد آب و اراضی مناسب کشاورزی است؛ ولی کشت و زرع محدودی در آن صورت می‌گیرد و بیشتر مردم بومی محل به صید ماهی اشتغال دارند. این جزیره یکی از مراکز صدور نفت خام کشور است که با ظرفیتی قابل توجه فعالیت می‌کند. وسعت شهرستان ابوموسی 8 / 68 کیلومتر مربع است که مشتمل بر جزایر ابوموسی (با 12 کیلومتر مربع)، جزیره تنب‌ بزرگ (با 3/10 کیلومتر مربع) تنب کوچک (با 5/1 کیلومتر مربع)، سیری (با 3/17 دهم) کیلومتر مربع، فرور بزرگ (با 2/26کیلومتر مربع) و فرور کوچک (با 5/1 کیلومتر مربع) می‌باشد.

چارلی چاپلین

کمتر کسی پیدا می شود که نامه تاریخی چارلی چاپلین به دخترش را نخوانده باشد . نامه ای که در کشور ما سی سال دست به دست می چرخد . در مراسم رسمی و نیمه رسمی بارها از پشت میکروفن خوانده شد و مردم کوچه و بازار با هر بار خواندن آن به یاد لبخند غمگین چاپلین افتادند که جهانی از معنا در خود داشت . اگر بعد از این همه سال به شما بگویند این نامه جعلی است چه می گویید ؟؟! لابد عصبانی می شوید و از سادگی خود خنده تان می گیرد . حالا اگر بگویند نویسنده واقعی این نامه سی سال است که فریاد می زند این نامه را من نوشتم نه چاپلین و کسی باور نمی کند چه حالی بهتان دست می دهد ؟ فکر می کنید واقعیت دارد ؟ خیلی ها مثل شما سی سال است که به فرج ا… صبا نویسنده واقعی این نامه همین را می گویند : واقعیت ندارد این نامه واقعی است !!!!! فرج ا… صبا نویسنده و روزنامه نگار کهنه کاری است . او سالها در عرصه مطبوعات فعالیت داشته و امروز دیگر از پیشکسوتان این عرصه به شمار می آید . ………. ماجرا برمی گردد به یک روز غروب در تحریریه مجله روشنفکر . فرج ا… صبا اینطور می گوید : ” سی و چند سال پیش در مجله روشنفکر تصمیم گرفت

شعری از استاد فرزانه شیدا به مناسبت روز زن و مادر

لالا گل خنده ، گل مادر که فرزنده برای خواب وآرومت ، دل مادر چه مجنونه همه شادی ورنج تو، تماما بر دل اونه تماما بر دل اونه! روز مادر بر همه مادران دنیا مبارک با شعری از استاد فرزانه شیدا این روز را گرامی می داریم . لالا گل پونه دل ، از غمها به زندونه برای عاشقی کردن، تواین دنیای ویرونه دیگه شوقی نمیمونه دیگه شوقی نمیمونه لالا گل سرخم ، نمونده سرخی رخ هم نه شرم از بی وفائی ها ، نه حُجّبی بر رخ وگونه تو دنیای تباهی ها ، دل هر آدمی خونه دل هر آدمی خونه! لالا گل سوسن ، توُ این دنیای تواین برزن تمومه قصه ها مردن ، دلااز بسکه حیرونه دیگه آوای هر قلبی ، چه غمگینه چه محزونه ! لا لا شقایقها ، امید قلب عاشقها توُ این دنیای دیونه ، دل عاشق چه پنهونه سکوتش گریه ی قلبه ، همش درخود پریشونه همش درخود پریشونه لالا گل یاسم ، نسیم عطر احساسم توُ دنیای غم و ماتم ، همه دلها چه داغونه به شبها رهگذر درغم ، دیگه شعری نمیخونه دیگه شعری نمیخونه لالا گل خنده ، گل مادر که فرزنده برای خواب وآرومت